جدول جو
جدول جو

معنی استان سو - جستجوی لغت در جدول جو

استان سو
(اِنُ)
حمزه بن الحسن گوید: نام ناحیه ایست موسوم بجبل، چنانکه ابوالسری سهل بن الحکم مرا حکایت کرد وگوید آن شامل ده و اند کوره است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

استانوز. قصبۀ کوچک ناحیۀ مرکزی، در انطالیه قضای مرکز سنجاق تکه از ولایت قونیه قریب 60 هزارگزی شمال غربی انطالیه، بساحل نهری بهمین نام. موقع آن مرتفع و هوایش معتدل و روح افزا و محل تابستانی انطالیه باشد. (قاموس الاعلام ترکی) ، کشتن کسی راعوض کسی. کشتن قاتل را بعوض مقتول: استباء القاتل بالقتیل، کشنده را بجای کشته کشت. (از منتهی الارب)
استانوز. قصبه ایست در قضای مرکزی ولایت و سنجاق انقره (انگوریه) قریب به 25 هزارگزی غربی شهر آنقره، در محلی که نهر چارسو به شعبه آنقره از رود خانه سکاریه ریخته میشود، و وقتی در شمار مرکز ناحیۀ ملحق بقضای مرکز بوده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(اُ نِ)
فرزند داریوش دوم، و داریوش سوم نبیرۀ استانس بود. (ایران باستان ص 990 و 1187)
لغت نامه دهخدا
افسانه سرا، داستانسرا، روایتگر، قصه گو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
راوي القصّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
Storyteller
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
conteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روشنای آفتاب که از روزن بر سایه بتابد، غروب و طلوع آفتاب
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
Geschichtenerzähler
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
hikaye anlatıcısı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
рассказчик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
کہانی سنانے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
গল্পকার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
ผู้เล่าเรื่อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
mhadithi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
語り手
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
이야기꾼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
оповідач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
מְסַפֵּר סִיפּוּרִים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
pencerita
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
verhalenverteller
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
narrador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
narratore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
contador de histórias
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
讲故事的人
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
gawędziarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از داستان گو
تصویر داستان گو
कहानीकार
دیکشنری فارسی به هندی